الهام ظریفیان | شهرآرانیوز؛ هنرمندان مشهدی در ادامه تأثیرگذاری کلیدی شان در وقوع انقلاب اسلامی، جبهههای جنگ در دوره دفاع مقدس را نیز خالی از حضور مؤثرشان نگذاشتند. آنها هم پای رزمندگان با حضور در میدانهای نبرد، پشت جبهه ها، مراسم تشییع پیکر شهدا و اعزام داوطلبان روایتهای هنری متعددی را از شور و حماسه مردان و زنان جنگ خلق کردند.
در این میان هنر عکاسان شاید بیشتر و سریعتر از بقیه به دست مخاطبان میرسید و میتوانست حقایق آنچه را در جبهههای جنگ میگذشت برای مردم به تصویر بکشد. با گذشت ۳۵ سال از پایان جنگ، تاکنون هیچ کتاب جامع و کاملی از این عکسها که نمایانگر نگاه و زاویه دید عکاسان مشهدی به حماسه دفاع مقدس باشد به چاپ نرسیده است. این موضوعی است که ما در گزارش زیر آن را با سه عکاس شناخته شده مشهدی در میان گذاشته ایم و از آنها درباره ضرورت خلق چنین اثری پرسیده ایم.
حسین مرادیان عکاس و فیلم بردار مشهدی است که عکسهای متعددی از شکل گیری و گسترش انقلاب اسلامی در مشهد تهیه کرده است. او در ادامه با حضور در جبهههای جنگ روایتهای بصری خود را از این اتفاق مهم و طولانی به ثبت رسانده است. مرادیان به تازگی مجموعهای از بیش از هزار قطعه عکس خود را برای ثبت در تاریخ به بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس خراسان رضوی اهدا کرده است.
این هنرمند مشهدی با تأکید بر ضرورت چاپ کتاب جامعی از عکسهای عکاسان مشهدی در دفاع مقدس میگوید: برخلاف استانهایی مانند تهران و اصفهان، در خراسان رضوی تلاش زیادی برای چاپ عکسهای عکاسان خراسان رضوی از دفاع مقدس در قالب کتاب، صورت نگرفته است. من تاکنون چیزی ندیده ام و ضرورت آن به شدت احساس میشود. در مشهد عکاسان زیادی داریم که از دفاع مقدس عکس دارند. این عکسها قابلیت این را دارند که در یک کتاب به همراه خاطرات رزمندگان به چاپ برسند و ماندگار شوند. او عکس را از مؤثرترین روشها برای انتقال ارزشهای دفاع مقدس به نسل جدیدی میداند که جنگ را ندیده اند.
این عکاس میگوید: کتاب رسانهای در دسترس همه، به ویژه پژوهشگران و دانشگاهیان است و میراثی ماندگار برای آیندگان محسوب میشود. عکسهای من در بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ثبت شده اند، ولی هیچ کتابی از آنها چاپ نشده است. بسیاری از عکسهای عکاسان در آلبومهای شخصی شان میماند و به آیندگان منتقل نمیشود. جای خالی کتاب جامعی درباره عکسهای عکاسان حرفهای و آماتور خراسان به شدت احساس میشود.
سید جلیل زهرایی حسینی، دیگر عکاس شناخته شده مشهدی، حدود پانزده سال قبل از سوی کانون هنرمندان خراسان رضوی مأموریت یافت به همه مراکز سپاه و بسیج سر بزند و عکسهای یادگاری رزمندگان را که در آلبومهای شخصی نگهداری میشدند، جمع آوری کند. او بعد از انجام این کار متوجه شد چه گنجینه ارزشمندی (که حتی ارزش اسنادی و تاریخی دارد) در آلبومهای شخصی رزمندگان این شهر خاک میخورد.
او میگوید: به مرکز حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و چند سازمان دیگر پیشنهاد دادم این عکسها را به صورت یک کتاب چاپ کنند، ولی متأسفانه چنین اتفاقی نیفتاد. این سازمانها هر سال فقط در هفته دفاع مقدس یا مناسبتهای مشابه به یاد عکاسان میافتند، درحالی که باید برنامه کاری منظمی داشته باشند و در طول سال از این افراد دعوت کنند و اتاق فکرهایی برای حفظ آثار آنها تشکیل دهند.
وی میافزاید: تهران، اصفهان، شیراز و حتی بجنورد کتابهایی از عکسهای دفاع مقدس هنرمندان شهرهایشان تهیه کرده اند، ولی در مشهد با اینکه عکاسی آن، بام عکاسی ایرانی محسوب میشود، هنوز چنین اتفاقی نیفتاده است. درحالی که چنین کتابی باید کامل و جامع و نماینده هنر عکاسان مشهد در دفاع مقدس باشد و برای تهیه آن باید از طریق برگزاری فراخوان از همه افراد دعوت شود.
به نظر این هنرمند نباید از عکاس توقع داشت که خود نیز کار چاپ کتاب عکس هایش را به عهده بگیرد. عکاس کارش را کرده است و حالا جامعه باید از عکسهای او استفاده کند. ولی متأسفانه سازمانهای فرهنگی توجهی به این ضرورت ندارند.
وی ادامه میدهد: کتابهای زیادی از عکسهای جنگ جهانی دوم در دنیا به صورت نفیس به چاپ رسیده اند و خود من تعدادی از این کتابها را خریداری کرده ام. بسیاری از عکاسان ما از پول، وقت و زندگی خودشان گذاشته اند و رفته اند در جنگ عکاسی کرده اند، ولی بعد از گذشت سالها هنوز کسی نیامده است سراغی از آنها و عکس هایشان بگیرد.
مجله عکس در مقاطعی گزارش تصویری کار میکرد. گاهی نیز شهرداری برای اکرانهای شهری از آنها عکسی میخواست. البته که چنین کاری خوب است، ولی اینکه فقط چنین استفادهای از عکسهای دفاع مقدس بشود، دور از شأن عکاسان است. این عکسها اسناد تاریخی هستند، ولی نمیدانم چرا در این شهر به عکس بها داده نمیشود. در تهران و اصفهان کتاب عکسهای دفاع مقدس عکاسانشان به چاپ رسیده، ولی در مشهد، کتابی نداریم که آثار همه عکاسان مشهدی در آن موجود باشد.
زهرایی به اهمیت عکس به عنوان سند تاریخی اشاره میکند و به نظرش ضرورت معرفی ارزشهای دفاع مقدس به نسل جوانی که جنگ را ندیده است و اکنون در فضای مجازی سیر میکند، لزوم چاپ چنین کتابی را بیش از پیش به ما یادآوری میکند. او میگوید: من سر کلاسهای دانشگاه برای معرفی تاریخ عکاسی خراسان به دانشجویان فقط میتوانم از عکسهای خودم استفاده کنم.
تاریخ عکاسی خراسان به صورت عینی در ذهن من وجود دارد، چون با آن زیسته ام، ولی اگر من یا دیگر عکاسانی که این تجربه را داشته اند، نباشیم، دانشجو باید به کدام مرجع برای فهم تاریخ عکاسی خراسان مراجعه کند؟ کدام کتاب درباره تاریخ عکاسی خراسانیها در دفاع مقدس نگاشته شده است؟ باید از کسانی که بودجههای فرهنگی را در نهادهای دولتی در دست دارند یا داشته اند، سؤال کنیم که چرا تاکنون سراغ عکاسان مشهدی دفاع مقدس نرفته اند؟ ظاهرا آنها آن گونه که ما دغدغه داریم به چاپ چنین کتابی احساس نیاز نمیکنند و شاید لازم است گپ و گفتهای رودررویی با آنها صورت بگیرد.
فرامرز عامل بردبار هم با یادآوری تجربهای مشابه بر ضرورت شناسایی و حفظ عکسهای دیده نشده دفاع مقدس از زاویه نگاه رزمندگان یا عکاسان گمنام تأکید میکند. این عکاس شناخته شده مشهدی که سالها در روزنامه قدس خدمت کرده و اکنون بازنشسته شده است، تعریف میکند: حدود ۱۰ سال پیش، زمانی که در روزنامه قدس مشغول به کار بودم، پیشنهاد برگزاری یک فراخوان برای دریافت عکسهای شخصی رزمندگان درباره دفاع مقدس و تهیه نسخه دیجیتالی از آنها را دادم. این فراخوان با عنوان «پلاک هشت» برگزار و در نتیجه آن چندهزار عکس به دست ما رسید. ما آنها را با اجازه خودشان اسکن کردیم و سپس به صاحبانشان برگرداندیم.
در میان آنها عکسهای ناب زیادی وجود داشت که واقعا ما را تحت تأثیر قرار داد. در نتیجه این رویداد، روزنامه قدس آرشیو بسیار بزرگ و ارزشمندی از عکسهای دفاع مقدس (که توسط عکاسهای غیرحرفهای و با دوربینهای معمولی گرفته شده بودند) تهیه کرد. با اینکه این عکسها نگاه عکاسانه نداشتند، سرشار از حس صمیمیت و صداقت بودند. همان زمان نمایشگاهی از عکسهای برگزیده این رویداد برگزار شد، ولی متأسفانه کتابی به چاپ نرسید و اکنون عموم مردم به این مجموعه ارزشمند دسترسی ندارند.
چنین کتابی میتوانست به عنوان یک مرجع مستند مورد مطالعه آیندگان قرار بگیرد. امیدوارم دست کم آن عکسها در آرشیو روزنامه قدس باقی مانده و در تغییر مدیریتها یا آسیبهای نرم افزاری از بین نرفته باشند. وی میافزاید: بسیاری از افراد ادعا میکنند عکاس دفاع مقدس هستند، ولی تمام عکسهایی که از دفاع مقدس دارند مربوط به تشییع شهدا و اعزام رزمندگان به جبهه هاست. کمتر عکاسان مشهدی عکسهایی از جبههها دارند
. عکسهای تشییع شهدا و اعزام رزمندگان هم جز عکسهای دفاع مقدس محسوب میشوند، ولی همه عکسهای دفاع مقدس اینها نیستند. شاید دو یا سه نفر از عکاسان مشهد برای عکاسی به جبههها اعزام شدند و عکس تهیه کردند و ضرورت دارد که این عکسها حفظ شوند. حتی میتوان انجمنی برای این منظور تشکیل داد. در تهران انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس اغلب عکاسان دفاع مقدس را رصد و شناسایی کرد و از آنها خواست عکسهای خود را به انجمن بدهند. این عکسها به صورت کتاب چاپ شدند و حتی به عکاسان دستمزد داده شد.
عامل بردبار میگوید: در دوره جنگ در مشهد تنها روزنامه خراسان چاپ میشد. روزنامه قدس با اینکه اواخر جنگ تأسیس شد، عملا بعد از جنگ شروع به انتشار منظم کرد. روزنامه خراسان هم در دوره جنگ عکاس به جبههها نفرستاد. در تهران، اما شمار روزنامهها زیاد بود و علاوه بر آن خبرگزاری پارس (ایرنای فعلی) هم فعالیت میکرد. به طور مداوم دست کم یکی دو عکاس از هر کدام از این رسانهها در جبههها حضور داشتند و عکس تهیه میکردند.
انجمن عکاسان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس این عکسها را جمع آوری و ضمن تهیه نسخههای دیجیتالی، دست کم سی کتاب نفیس از آنها تهیه کرده است. ولی در مشهد چنین اتفاقی نیفتاده است. حتی با اینکه مشهد در اتفاقات مهم انقلاب اسلامی نقش پررنگی داشته است، از عکسهای انقلاب اسلامی عکاسان مشهد کتابی نداریم. این عکاس مشهدی به روزنامه شهرآرا پیشنهاد میدهد که با انتشار فراخوانی، عکسهای دفاع مقدس را جمع آوری و در کتابی به چاپ برساند.